inside of me

عشق در کوچه پس کوچه های زندگیست...

inside of me

عشق در کوچه پس کوچه های زندگیست...

من...
میچکم از شاخه ی سروی به دل آب حیات...
آبی تر از امروز...
سیراب میکنم...
تشنه خاکی مرده...
چون نوای نی باد...
سحرم مرده و من...
چون مهی بیدارم.
در فراز مهتاب...
میچکم از شاخه ی سروی به دل آب حیات...
l.b

آخرین مطالب

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

۱۰
ارديبهشت

میتراوم...

در پس غروبی بیکران...

در آشیانه ی لاله های واژگون مهربانی.

...

باز...

زیر درخت های نارنج...

عطر بهار...

در زیر نم نمک های باران...

که بوسه زنان بر خاک...

در آغوشم میگیرد.

...

میتراوم

همچو بادی...

رها از قفس...

در زیر افق.

جایی که خورشید به تلالوء میرسد...

...

باز...

باد مرا میخواند...

در لابلای پیچ و تاب سبزه ها...

که شادمان ، دسته جمعی میرقصند.

و به من...

میخندند...

...

به من که بی جهت ...

نا امیدم.

از احساسم...

از پوچ های تودرتو ی دستان زندگی...

به من که ...

همواره شاکیم.

از تمامی داشته هایم.

که اگر نبودند...

از نداشته هایم گلایه داشتم.

...

میتراوم...

در غروب وسیع خورشید...

که سایه سار زیبای درختان را...

در درون حوض پر ماهی...

نقاشی کرده است.

...

صدای سکوت نسیم.

در موج موج احساسم...

میخروشد...

و چه نا جوانمردانه...

سردی صخره های قلبم را...

میشکافد.

...

من...

میتراوم...

با عشق.

در پس غروبی ...

که کرانه اش را...

با مداد شمعی سیاه کودکیم...

امتداد داده ام.